شیمی پیام نور
سلام به همه. خوبین؟امروز مثلا امتحان زبان تخصصی شیـــــــــــمی داشتیم.البته فقط اسمش این بود ولی چیزی به اسم شیمی تو سوالا نبود.البته چرا یکی دوتا سوال داده بودن انگاری  ولی همون بهتر بود

.....

پنجشنبه 15 دي 1390

سلام به همه.

خوبین؟

امروز مثلا امتحان زبان تخصصی شیـــــــــــمی داشتیم.البته فقط اسمش این بود ولی چیزی به اسم شیمی تو سوالا نبود.البته چرا یکی دوتا سوال داده بودن انگاری  ولی همون بهتر بود نیمدادن هم خیال خودشون هم ما رو راحت میکردن...

آخه یکی نیست بگه یه سوال دو سوال  سه تا سوال نه از  سی  پنجتا سوال سیــــو چهارتاش جواباش ربطی به شیمی نداشت،همه گزینه ها فعل بود اونام چه فعلایی!!! به قول یکی از بچه ها هر چی که ما فکر میکردیم جاخالی بدن یه کلمه قبلشــو داده بودن...من حتم دارم سوالا داده بودن به این استادای تازه کار آموزشگاها طرح کرده بودن(برای صرفه جویی در هزینه) نه استـــاد شیمی...!!!

اولشم که ورقه دادن دیدم نوشته هشتــــــاد دقیقه برا سیـــوپنج تا سوال،تعجب کردم!!پیش خودم گفتم اینام دلشون خوشه معلوم نیست چه جوری حساب کردن به هشتاد رسیدن نگـــــو یه سِـــــری توش بوده...اصلا امتحان باید 30تا سوال میبود نه سیوپنجتا!!! 

به قول یکی از بچه ها هر وقت به تستی امید نداشتیم به تشریحی، به تشریحی امید نداشتیم به 6نمره...!الان که دیگه به هیچ...!!!اصلا معلوم نیست چرا برا درسی که سیــــو خورده ای نفر برداشتن کلاس نذاشتن!!!خودخـــوان!!!شاید جا نداشیتــم!استادش که فکر کنم وقت داشت البته وقتم داشتن فکر نمیکردم خودشون سر کلاس میومدن!همون بهتر که نذاشتن،پول الکی باید میدادیم برای مثــــــــلا کلاس!!!

خلاصه هر چی بود زدیم رفت هر چقدرم که میخواستیم فکر کنیم مگه این مراقبا میذاشتن!!!آخه یکی نیست بگه شما اسمتون مراقبه باید نظم جلسه حفظ کنید نه اینکه بشینید یه گوشه بلند بلند حرف بزنین و بخندین و خوشــوبش کنین...حالا درسته داشتن کار میکردن ولی فکر کنم این کارا باید بعد از امتحان انجام بدن و در حین امتحان که باعث مزاحمت و عدم تمرکز دانشجواا بشه ولی ظاهرا مراقبا برای رسیدن به خواب عصرانه عجله داشتن...(تازه آدم جرأت نمیکنه بهشون بگه بابا ما داریم خِــــیر سرمون امتحان میدیم.فقط کافیه یه نگاه چپ بهشون بکنی یا کلمه ای غیر از چشــــم بشنون...)دقیقا یادمه یه سوالی بود تو 2تا گزینه شک داشتم بالاخره با کلی زور داشت یادم میومد که یه دفعه یه صدای بلندی اومد که : "حَـــــسنه داری میری مَنـــــوم ببـــــــــر...!"

اصالا همون جای قبلی تو ساختمون 2 که بودیم خیلی خوب بود چرا برداشتن ما رو اوردن حسیــــنیه!!! خوب میکن جا نیست! مگه تا ترم قبل چی کار میکردیم که جا بود این ترمم همین کارو میکردیم....نمیدونمم کی این ساختمون پردیسان میخوان روبانـــشو قیچی کنن بالاخره ما هم صاحب دانشــــــــگاه شیم!!!!!...


پی نوشت:

پ.ن-1» این مطلب صرفا جهت درد دل بود...!

پ.ن-2» تو این مطلب اصلا قصد توهین به کسی نداشتم...

پ.ن-3» به زودی چند تا عکس از محل برگزرای امتحانات پایان ترم قسمت برادران خواهم گذاشت.

پ.ن-4» منتظر نظراتتون هستم.

پ.ن-5» و وصف حال امروز ما به تصویر....